لذت تار نوازی

لذت تار نوازی

نت تار و سه تار، شعر و موسیقی اصیل ایرانی
لذت تار نوازی

لذت تار نوازی

نت تار و سه تار، شعر و موسیقی اصیل ایرانی

ردیف نوازی باتکرار، تبدیل به بداهه نوازی می شود

هنگامی که یک نوازنده ویا استا د موسیقی ردیف نوازی شروع به نواختن می کند پایه واساس نواختنش را موضوعات از پیش آ موخته که هما ن گوشه ها،ضربی ها و..... قرار میدهد،وآنهارا بدون غرض درتغییردادن ویاجمله ساختن یا اینکه سعی کند که آنها رابا احسا س قوی ومتفاوت و....اجرا کند ، به تکرار روزانه نغما ت می پردازد .حتّی با این نیّت که امروزهم این نغمات زیبا را تکرارکنم ودرآنها به سیروسلوک بپردازم تا به عمق آن نفوذ کنم ومعنای حقیقی آن را بیشتر درک کنم که این خودغرض وهدف مثبتی است.

از آنجایی که اجرای موسیقی ایرانی به صورت بدیهه سرایی وازحفظ به وقوع می پیوند د به طورناخواسته محفوضا ت خود را مدام ویا گه گاه فراموش می نماید ونغما ت را آنگونه که حفظ کرده بود به یاد نمی آورد ودرلحظه ، واژه ویا جمله ای که الآن به نظرش درست ومشابه می رسد رایکی پس ازدیگری اجرامی کند ، درلحظاتی بعد دوباره گوشه هارا به همان صورتی که حفظ بوده (البته فقط بدون تغییرات ظاهری) می نوازد واین نوسا ن ممکن است به صورت کمترویا بیشتر تا پایان تکرار ویا اجرای موسیقی ادامه پیدا می کند، وحتّی ممکن است که قطعات ونغما ت راتا پایان اجرا به آن صورت ظاهر که درمحفوظات خود گنجانیده بود به یاد نیاورد.

این فراموشی وگم شدگی درلحظه باعث تحوّل دراجرا می شود که همه این حا لت را خلاقیت ویا بداهه نوازی می نامند .امّا می تواند بدون تغییر ظاهر ساختار جملات هم باشد.

بنا براین خلاقیت بر اسا س فراموش کرد ن مجازی آنچه به مجازآموخته وحفظ کرده ایم

می باشد ومقدار این فراموشی هم درلحظه براسا س حا ل(لذت عرفانی ودرزمان حال واقع شدن ذهن فرد وجدایی از ساختگی های ذهن وگفتگوهای درونی) می باشد.

 

« بی حس وبی گوش وبی فکرت شوید       تاخطاب ارجعی را بشنوید

پنبه اندرگوش حس ودون کنم                   بند حس ازجسم خودبیرون کنم

حرف وصوت وگفت رابرهم زنم             تاکه بی این هرسه با تو دم زنم»

 

درحقیقت درموسیقی ومکتب ردیف هر آنچه باذهن آموخته ایم را نباید باذهن خود اجرا کنیم بلکه باید مطالب را به دل (لایه های عمیق ترذهن) ارتقاع دهیم ،وازروی دل بنوازیم ،زیرا ذهن مربوط به گذشته وتخیّل درباره آینده،ولی دل مربوط به زمان حال می باشد.همان چیزی که ما از آن غافلیم ودائماً برای آینده خود وخانواده مان نقشه می کشیم. وهمین باعث شده که تنها جسم درزمان حال باشد بدون ظرایف روحی.

امّا چگونه این عادت وتربیت غلت ذهن را برطرف کنیم ؟

جوابش خیلی راحت است:

تکرار آنچه بَلَد هستیم یعنی تکرار وذکر آن مطالبی که آموخته ایم، زیرا تکرار هرچیزی تمرکز به وجودمی آورد وانسان را به عمق آن نزدیک می کند وعصاره وچکیده یا معنای آن موضوع رادروجود انسان جاری می سازد.

زندگی هم به خاطرهمین براسا س تکرار بنا شده است که ما معنی آن رادرک کنیم.

درموسیقی هم این به عمق رسیدن ، از عالم مَجاز رستن و  نو  شدن تنها از راه تکرار همان چیزی که حفظ هستیم  کسب می شود ، نه سرگردان بودن بین جملات عجیب وغریب وسعی دربداهه نوازی به منظور نشان دادن مهارت درانتخاب واژه از روی عقل وسلیقه شخصی وتنها از روی ذوق.

نظرات 1 + ارسال نظر
حمید بهنژاد چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 20:23

ممنون ازمطلب بسیارزیباوآموزنده تان .مدت زیادیه سعی میکنم ردیف رابا سه تاربدون استاد اجرا کنم ولی راه بجایی نمیبرم لطفا ارشاد فرمایید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد