-
گفتم غم تو دارم
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:54
گفتم غم تو دارم گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید گفتم ز مهرورزان، رسم وفا بیاموز گفتا ز خوبرویان، این کار کمتر آید گفتم که بوی زلفت، گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی، هم اوت رهبر آید گفتم که بر خیالت، راه نظر ببندم گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد...
-
کمان ابرو
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:51
کمان ابرو مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم که محرابم بگرداند خم آن...
-
ملاقات با دوزخیان
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:48
ملاقات با دوزخیان آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید زیر کفنم خمره ای از باده گذارید تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید(همخوانی) آن لحظه که با دوزخیان کنم...
-
همچو فرهاد
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:29
همچو فرهاد همچو فرهاد بود کوهکنی پیشه ما کوه ما سینه ما ناخن ما تیشه ما شور شیرین زبس آراست ره جلوه گری همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ما بهریک جرعه می منت ساقی نکشیم اشک ما باده ما دیده ما شیشه ما عشق شیری است قوی پنجه و می گوید فاش هرکه از جان گذرد بگذرد از بیشه ما میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری
-
موی سپید
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:28
موی سپید موی سپید و توی آینه دیدم آهی بلند از ته دل کشیدم تازیر لب شکوه رو کردم آغاز عقل هی ام زد که خودت رو نباز عشق باید پا در میونی کنه تا آدم احساس جوونی کنه رفته بودم تا مثل یک کبوتر باز کنم تو آسمون بال وپر دیدم که شوقی ندارم به پرواز عقل هی ام زد که خودت رو نباز عشق باید پا در میونی کنه تا آدم احساس جوونی کنه...
-
ای یوسف خوش نام ما
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:27
ای یوسف خوش نام ما ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما در...
-
زلف سیاهت
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:08
زلف سیاهت به قربون خم زلف سیاهت فدای عارض مانند ماهت ببردی دین فائض را به غارت تو شاهی خیل مژگونها سپاهت خودم اینجا دلم در پیش دلبر خدایا این سفر کی می رود سر خدایا کن سفر آسون به فائض که بیند بار دیگر روی دلبر تو دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست
-
آواز نی
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:04
آواز نی شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانه ای از نی و نغمه ندیدم تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی از آن بهشت پنهان دری نمی گشایی من همه جا پی تو گشته ام از مه و مهر نشان گرفته ام بوی تو را ز گل شنیده ام دامن گل از آن گرفته ام تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی از آن بهشت...
-
پریدخت
چهارشنبه 10 فروردین 1390 10:03
پریدخت دل به غم سپرده ام در عبور سالها زخمی از زمانه و خسته از خیالها چون حکایتی مگو رفته ام ز یادها برگ بی درختم و در مسیر بادها نه صدایی نه سکوتی نه درنگی نه نگاهی نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی نیشها و نوشها چشیده ام بس روا و ناروا شنیده ام هر چه داغ را به دل سپرده ام هر چه درد را به جان خریده ام ... در...
-
دلبر عیار
چهارشنبه 10 فروردین 1390 09:58
دلبر عیار یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمی دارم زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم جان من و جان تو گویی که یکی بود هست سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم رفتم بر درویشی گفتا که خدا یارت گویی به دعای او شد چون تو شهی یارم گرد دل من جانا دزدیده همی گردی دانم که چه می جویی ای دلبر عیارم مولانا