ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این شوخی را هم به مرحوم ساعد مراغهای نخستوزیر معروف دهه 1320 نسبت میدهند.
میگویند ساعد از صدا و آواز «مصطفی پایان» که برنامههای محلی رادیو تهران را اداره میکرد، خوشش میآمد. یک روز «پایان» در مجلسی بهطور خصوصی برای عدهای از وکلا و سناتورها و از جمله ساعد آهنگهای قفقازی و آذربایجانی خواند که بسیاربسیار مورد توجه قرار گرفت، در آخر همه آنها از خواننده به نحوی تشکر کرده و او را مورد تقدیر قرار دادند. ساعد گفت: «آقا، من تا حال که نوشتجات شما را در جراید میخواندم، خیال نمیکردم واقعاً شما اینقدر هنرمندید، الحق که شما هم نویسندة خوبی هستید و هم آوازهخوان خوبی...؟!» هنرمند در جواب گفت: «متأسفانه من نویسنده نیستم!!»
ساعد گفت چرا بیلطفی میفرمایید؟! زیر مقالاتی که شما مینویسید امضای پایان را خواندهام، چگونه منکر محسوسات میشوید!