-
سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون:
دوشنبه 29 فروردین 1390 10:37
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است . قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند . پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به...
-
داستان ناپلئون و پوست فروش
چهارشنبه 24 فروردین 1390 14:39
به هنگام حمله ی ناپلون به روسیه دستهای از سربازان او در مرکز شهر کوچکی از آن سرزمین همیشه برف در حال جنگ بودند. ناپلون به طور اتفاقی از سواران خود جدا میافتد و گروهی از قزاقان روسی رد او را میگیرند و در خیابانهای پر پیچ و خم شهر به تعقیب او میپردازند. ناپلون که جان خود را در خطر میبیند پا به فرار میگذارد و سر...
-
الکی
چهارشنبه 24 فروردین 1390 12:21
من فقط عاشق اینم حرف قلبت و بدونم الکی بگم جداشیم تو بگی که نمی تونم من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشینم حواست به من نباشه دزدکی تو رو ببین ببینم که وقتی هستم مهربونی یا...
-
هر زمان شایعه ای روشنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید
شنبه 20 فروردین 1390 11:13
هر زمان شایعه ای روشنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید! در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟ سقراط پاسخ داد: "لحظه ای صبر...
-
فریب و شیوانا
شنبه 20 فروردین 1390 10:23
روزی پسر بچه ای نزد شیوانا رفت (در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت ودانایی می دانستند) و گفت: مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید . شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست...
-
تعاریف: مقام، دستگاه، ردیف
چهارشنبه 17 فروردین 1390 16:14
مقام واژهی مقام در مفهوم موسیقیایی ظاهراً برای نخستین بار در قرن هفتم ( ﻫ . ق ) توسط قطب الدین شیرازی در رساله درة التاج الغرة الدباج ذکر شده است. مفهوم مقام عمدتاً حاکی از توالی های ویژهای از اصوات در ارتباط با لحن یا ملودی بوده است. در واقع ادوار یا مُدهای موسیقی در رسالات موسیقیایی قرون میانهی اسلامی، به ویژه در...
-
داستان عزیز علیه السلام
چهارشنبه 17 فروردین 1390 11:20
مردی وارد باغ شد وباغی دید با درختانی سرسبز سایه هایی گسترده ومیوه هایی زیاد ودر دسترس که بلبلان در آن نوای چهچه سرداده بودند وپرندگان نغمه سرایی می کردند وی ساعتی از وقت خودرا در آنجا به استراحت وتفریح وبهره گیری از جلوه های شکوه وزیبایی باغ گذرانید وسپس زنبیلی را پر از انگور وزنبیل دیگری را پر از انجیر نمود ومقداری...
-
بهار
چهارشنبه 17 فروردین 1390 09:17
گفت پیغمبر به اصحـاب کبـار تـن مپـوشــانیـد از بــاد بهـــار کآنچه با برگ درختان می کند با تن و جان شما آن می کند
-
فصول زندگی لودویک وان بتهوون
سهشنبه 16 فروردین 1390 11:03
لودویک وان بتهوون بتهوون در سال 1770 دیده به جهان گشود. از پنج سال اول زندگی وی اطلاع زیادی در دست نداریم که بدانیم آن دوره فصل خوب بوده است یا فصل بد. ولی می دانیم از سال 1776 به بعد کودکی دلپذیر و خوشایندی داشته است. اگر چه خانواده اش فقیر بودند و پدرش مردی سخت گیر و خود رای بود، ولی از خوش اقبالی اش مادری دلسوز و...
-
دستگاه های موسیقی اصیل ایرانی
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:57
دستگاه های موسیقی اصیل ایرانی دستگاه شور درآمد اول درآمد دوم درآمد خارا سلمک شهناز قرچه رضوی حسینی بیات کرد ملانازی زرجه بوستان حزین دوبیتی اوج کرشمه گریلی زیرکش سلمک بزرگ رهاوی رهاب محمد صادق خانی عقده گشا مجلس افروز صفا (گلریز) غزال قجر پنجه شعری نغمه ساقی نامه مثنوی دستگاه ابوعطا درآمد اول درآمد دوم حجاز چهارپاره...
-
تفنگت را زمین بگذار
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:54
ترانه: « تفنگت را زمین بگذار » تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن ندارم جز زبان دل، دلی لبریز مهر تو، تو ای با دوستی دشمن! زبان آتش و آهن زبان خشم و خونریزی ست زبان قهر چنگیزی ست بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن ـ شاید فروغ آدمیت...
-
آتشی در سینه دارم جاودانی
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:50
ترانه: « آتشی در سینه دارم جاودانی » آتشی در سینه دارم جاودانی عمر من مرگیست نامش زندگانی رحمتی کن کز غمت جان می سپارم بیش از این من طاقت هجران ندارم کی نهی پای ای پری از وفاداری شد تمام اشک من بس در غمت کرده ام زاری نو گلی ریبا بود حسن جوانی عطر آن گل رحمت است و مهربانی ناپسندیده بود دل شکستن رشته الفت و یاری گسستن...
-
ماشین مشدی ممدلی
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:48
ترانه: « ماشین مشدی ممدلی » ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بی معطلی این اتولی که من میگم، فورد قدیم لاریه رفتن توی این اتول، باعث شرمساریه نه باب کورس شهریه، نه قابل سواریه بار کشیده بس که از، قزوین و رشت انزلی ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بی معطلی ماشین مشدی ممدلی، صندلیاش فنر داره بلیت فروشی مشدی و، شوفر بی هنر داره بهر...
-
همچو فرهاد بود
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:48
ترانه: « همچو فرهاد بود » همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ی ما کوه ما سینه ما، ناخن ما تیشه ی ما بهر یک جرعه ی می منّت ساقی نکشیم اشک ما باده ما، دیده ما شیشه ما ماه من، شاه من بیا دمی به برم، بیا ای تاج سرم دل به یار بی وفای خویشتن دادم و دیدم سزای خویشتن زخم فرهاد و من از یک تیشه بود او به سر زد من به پای خویشتن افتدو...
-
مایه ناز
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:47
ترانه: « مایه ناز » دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز مرغ پر سوخته در پنجه باز است هنوز جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز گر چه بیگانه به خود گشتم و دیوانه ز عشق یار عاشق کش و بیگانه نواز است هنوز خاک گردیدم و بر آتش من آب نزد غافل از حسرت ارباب نیاز است هنوز گرچه رفتی ز دلم، حسرت...
-
ای امید دل من کجایی
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:46
ترانه: « ای امید دل من کجایی » ای امید دل من کجایی همچو بختم کنارم نیایی آشنا سوز و دیر آشنایی یا بلای دل مبتلایی بی وفا، بی وفا، بی وفایی تو غارتگر عقل و هوشی به آزار جانم چه کوشی چو نی دارم در جان خروشی چه خواهم از تو جز نگاهی چه خواهی از جانم، چه خواهی ندارم جز عشقت گناهی بر سیه بختی من گواهی چون دو چشم مستت دل...
-
درس سحر
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:45
ترانه: « درس سحر » ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره جانانه نهادیم در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم ما درس سحر در ره میخانه نهادیم محصول دعا در ره...
-
سرگشته
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:22
ترانه: « سرگشته » شبی که آواز نی تو شنیدم چو آهوی تشنه پی تو دویدم دوان دوان تا لب چشمه رسیدم نشانه ای از نی و نغمه ندیدم {تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی از آن بهشت پنهان دری نمی گشایی} {الف} من همه جا پی تو گشته ام از مه و مهر نشان گرفته ام بوی تو را ز گل شنیده ام دامن گل از آن گرفته ام {الف} دل من سرگشته توست نفسم...
-
تنها منشین
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:21
ترانه: « تنها منشین » {آمد، آمد، با دلجویی، گفتا با من تنها منشین، برخیز و ببین گلهای خندان صحرایی را از صحرا دریاب این زیبایی را} {الف} با گوشه رفتن درمان نشود غم برخیز و به پا کن شوری تو به عالم تو که عزلت گزیده ای غم دنیا چشیده ای ز طبیعت چه دیده ای تو تو که غمگین نشسته ای ز جهان دل گسسته ای به چه مقصد رسیده ای تو...
-
سفر کرده
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:12
ترانه: « سفر کرده » کجا سفر رفتی که بی خبر رفتی اشکم را چرا ندیدی از من دل چرا بریدی پا از من چرا کشیدی که پیش چشمم بر دگر رفتی بیا به بالینم که جان مسکینم تاب غم دگر ندارد جز بر تو نظر ندارد جان بی تو ثمر ندارد مگر چه کردم که بی خبر رفتی چه قصه ها تو از وفا گفتی با من تو بی محبتی کنون جانا با من تو چنان شرر، به خدا...
-
آسمان عشق
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:09
ترانه: « آسمان عشق » چنان مستم، چنان مستم، چنان مستم من امشب که از چنبر، برون جستم، برون جستم من امشب چنان مستم، چنان مستم، چنان مستم من امشب که از چنبر، برون جستم، برون جستم من امشب چنان چیزی، چنان چیزی که در خاطر نیاید چنان چیزی، چنان چیزی که در خاطر نیاید چنان مستم، چنان مستم من امشب چنان مستم، چنان مستم من امشب به...
-
کاروان
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:08
ترانه: « کاروان » همه شب نالم چون نی {که غمی دارم}{2} دل و جان بردی اما نشدی یارم، یارم با ما بودی بی ما رفتی چون بوی گل به کجا رفتی تنها ماندم تنها رفتی چو کاروان رود فغانم از زمین بر آسمان رود دور از یارم خون می بارم فتادم از پا به ناتوانی اسیر عشقم چنان که دانی رهایی از غم نمی توانم تو چاره ای کن که می توانی گر ز...
-
خزان عشق
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:06
ترانه: « خزان عشق » شد خزان گلشن آشنایی باز هم آتش به جان زد جدایی عمر من ای گل طی شد بهر تو و ز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی با تو وفا کردم تا به تنم جان بود عشق و وفاداری با تو چه دارد سود آفت خرمن مهر و وفایی نو گل گلشن جور و جفایی از دل سنگت آه دلم از غم خونین است روش بختم این است از جتم غم مستم دشمن می پرستم تا...
-
بیداد زمان
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:03
ترانه: « بیداد زمان » {به رهی دیدم برگ خزان پژمرده ز بیداد زمان کز شاخه جدا بود چو ز گلشن رو کرده نهان در رهگذرش باد خزان چون پیک بلا بود} {الف} ای برگ ستمدیده پاییزی آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی روزی تو هم آغوش گلی بودی دلداده و مدهوش گلی بودی ای عاشق شیدا دلداده رسوا گویمت چرا فسرده ام در گل نه صفایی باشد نه وفایی جز...
-
بهار دلنشین
سهشنبه 16 فروردین 1390 10:01
ترانه: « بهار دلنشین » {تا بهار دلنشین آمده سوی چمن ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر تا که گل باران شود کلبه ویران من} {الف} تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی چون سَرَشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان {الف} باز آ ببین در...
-
فایده نداره
سهشنبه 16 فروردین 1390 09:59
ترانه: « فایده نداره » {دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره نداره} {الف} چرا این در و اون در میزنی ای دل غافل دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره {وقتی ای دل به گیسوی پریشون می رسی خودتو نگه دار وقتی ای دل به چشمون غزل خون می رسی خودتو نگه دار} {ب} {تکرار الف} ای دل دیگه بال و پر...
-
ای مه من ای بت چین
سهشنبه 16 فروردین 1390 09:58
ترانه: « ای مه من ای بت چین » ای مه من ای بت چین ای صنم لاله رخ و زهره جبین ای صنم تا به تو دادم دل و دین ای صنم بر همه کس گشته یقین ای صنم من ز تو دوری نتوانم دگر جانم وز تو صبوری نتوانم دگر عزیز دلم هر که تو را دیده ز خود دل برید رفته ز خود تا که رخت را بدید تیر غمت چون به دل من رسید همچو بگفتم که همه کس شنید من ز...
-
ای ایران ای مرز پر گهر
سهشنبه 16 فروردین 1390 09:57
ترانه: « ای ایران ای مرز پر گهر » ای ایران ای مرز پر گهر ای خاکت سرچشمه هنر دور از تو اندیشه بدان پاینده مانی و جاودان ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم جان من فدای خاک پاک میهنم مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست اندیشه ام در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما سنگ کوهت در و گوهر است خاک دشتت...
-
الهه ناز
سهشنبه 16 فروردین 1390 09:55
ترانه: « الهه ناز » باز ای الهه ناز، با دل من بساز کین غم جان گداز، برود ز برم گر دل من نیاسود، از گناه تو بود بیا تا ز سر، گنهت گذرم باز، می کنم دست یاری، به سویت دراز بیا تا غم خود را، با راز و نیاز ز خاطر ببرم گر نکند تیر خشمت، دلم را هدف به خدا همچومرغ، پر شور و شعف به سویت بپرم آن که او به غمت دل بندد چون من...
-
ز دست محبوب، ندانم چون کنم
سهشنبه 16 فروردین 1390 09:52
ترانه: « ز دست محبوب، ندانم چون کنم » ز دست محبوب، ندانم چون کنم وز هجر رویش، دیده جیحون کنم یارم چو شمع محفل است دیدن رویش مشکل است سرو مرا، پا در گل است بر خطّ و خالش مایل است یار من، دلدار من کمتر تو جفا کن یادی آخر تو ز ما کن رفتم بر آن ماهِرو با او نشستم روبرو گفتم سخن ها مو به مو یار من، دلدار من کمتر تو جفا کن...